یه فرصت دیگه

پیش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو

حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو

خواستم بگم هرچی که هست مهر سکوتم نشکست

بغضی گلومو باز گرفت من کم شدم اون ننشست

راستش زبونم بند اومد بختک رو واژه سایه کرد

رفت و خلا منو گرفت من موندم و سکوت درد

هرچی تو فکرم بود، نبودخالی شدم از کلمه

خواستم که راحتم کنه خسته شدم یه عالمه

شاید یه لحظه ای دیگهفرصت عاشقی بشه

دوباره یک شانس دیگه شانس شقایقی باشه

شاید یه جا یه فرصتی لحظه مجالمون بده

گفتنی رو باید بگم گریه اگه اموووون بده

پیش خودم دل بستموبهش نگفتم حرفمو
حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو
خواستم بگم هرچی که هست مهر سکوتم نشکست

بغضی گلومو باز گرفت من کم شدم اون ننشست
http://s1.picofile.com/file/7232015913/128897251046.jpg

خداگناه من چه بوده

از آدما دلم شکست، واسه همیشه
دلم میخواد دعا کنم اما نمیشه

حتی خدا جوابمو دیگه نمیده
خدا جونم یه کاری کن نگو نمیشه

بهم نگو گناه من واسه کی بوده
نگو که اشتباه من واسه چی بوده

http://s1.picofile.com/file/7234321177/gerye.jpg

دوسش داشتم دوسش دارم قد نفسهام
بدون اون نمیتونم ، من خیلی تنهام

چه کردن آدما با روزگارم
چه کردم با خودم ، درمون ندارم

اگه دنیا خواست تنها بمونم
نمی خواستم اونو تنها بزارم


دل تنگم


من عادتم شده تنها بدون تو ، هر روز راه برم تو این پیاده رو

من عادتم شده چیزی نخوام ازت ، فکر منو نکن خوبم گلم فقط

دلواپس توام که ساده می شکنی و کوه غمی ، ولی حرفی نمی زنی

میترسم از پس دردات بر نیای ، من عادتم شده چیزی ازم نخوای

دردا و خستگی ماله خودت شده چیزی نمی گی و اصرار بی خوده

اصرار می کنم انکار میکنی حرفای قبلتو تکرار می کنی

این که تو میگی من تنها کس توام دنیاییه ولی دلواپس توام

http://s1.picofile.com/file/7269826234/1315515038_2.jpg

تولدم مبارک نیست

تولدت مبارک ، چه حرف خنده داری
چه فایده داره وقتی تو گل برام نیاری
عجب شبیه امشب داره میسوزه چشمام
دورم شلوغه اما انگاری خیلی تنهام
واسه چی زنده باشم جشن چیو بگیرم
من امشبو نمیخوام دلم میخواد بمیرم

تولدم مبارک نیست دلم گرفته غمگینم
هوای خونه دلگیره تو رو اینجا نمیبینم
تولدم مبارک نیست شکسته قلب داغونم
تو نیستی و من از دوریت خودم رو مرده میدونم

http://s2.picofile.com/file/7271453438/3rcxqgsjck53iqaxb9th.jpg

هیشکی خبر نداره چقد هواتو کردم
چقد دلم میخواد تو باشی دورت بگردم
هیشکی خبر نداره دارم به زور میخندم
نمیدونن چرا من چشمامو هی میبندم
چشمامو من میبندم تا منتظر بشینم
شاید تو این سیاهی بازم تو رو ببینم

تولدم مبارک نیست دلم گرفته غمگینم
هوای خونه دلگیره تو رو اینجا نمیبینم
تولدم مبارک نیست شکسته قلب داغونم
تو نیستی و من از دوریت خودم رو مرده میدونم

نمی دونی الان چی می کشم

وقتی نیست توی خونه ، صدای تو
با خودم حرف میزنم به جای تو
هی قدم میزنم و اشک میریزم
نمی دونی پر غصه ام عزیزم
میشینم ، سر روی زانوم میزارم
به خدا دیگه دارم کم میارم
واسه من نزاشتی هیچ نشونه ای
تازه فهمیدم چه قدر دیوونه ای
فک می کردم میشه اون ازت جدا
منو از رو بردی برگرد وبیا
نمی دونی الان دارم چی میکشم
http://s1.picofile.com/file/7276062896/1332753757.jpg
فک نمی کردم که دل تنگت بشم
فک می کردم میشه اون ازت جدا
منو از رو بردی برگرد و بیا
نمی دونی الان دارم چی میکشم
فک نمی کردم که دل تنگت بشم
غم غربت داره این اتاق من
نزار گریه بیاد سراغ من
تا نمردم تنها توی خونمون
عزیزم خودت رو زود تر برسون
فک می کردم میشه بود ازت جدا
منو از رو بردی برگرد وبیا

درگیر رویای توام منو دوباره خواب کن دنیا اگه تنهام گذاشت تو منو انتخاب کن دلت از آرزوی من انگار بی خبر نبود حتی تو تصمیمای من چشمات بی اثر نبود خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم درها رو بستم روت تا احساس آرامش کنم باور نمی کنم ولی انگار غرور من شکست اگه دلت میخواد بری پـــــــــــس اصرار من بی فایده است درگیر رویای توام منو دوباره خواب کن
دنیا اگه تنهام گذاشت تو منو انتخاب کن
دلت از آرزوی من انگار بی خبر نبود
حتی تو تصمیمای من چشمات بی اثر نبود
خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم
درها رو بستم روت تا احساس آرامش کنم
باور نمی کنم ولی انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری
پـــــــــــس
اصرار من بی فایده است

http://s1.picofile.com/file/7434495050/553178_330226730399000_464784450_n.jpg

امان ازحرف مردم

امان از حرف مردم...!

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم
گفت: فقط بیمارستان خصوصی.
مادرم گفت: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت:
فقط مدرسه ی غیر انتفاعی!پدرم گفت: چرا؟…
مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!…

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی!
گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم.
گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…

می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم.
پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی.
گفتم:چرا؟… گفتند: مردم چه می گویند؟!…

خدایا


ﺧﺪﺍﯾﺎ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻢ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ...
ﻫﺮ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﻡ
ﯾﮏ ﺳﺒﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﭘﺲ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﻖ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ
ﻣﺤﺒﺖ , ﺻﺒﻮﺭﯼ , ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ
ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ
ﺯﯾﺮﺍ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﯿﺜﺎﻕ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ...

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد

وبه مجنون و لیلا شدنش می ارزد

دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس

سند عشق به امضا شدنش می ارزد

گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم

کوشش رود به دریا شدنش می ارزد

کیستم ؟ بازهمان آتش سردی که هنوز

حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد

با دو دست تو فرو ریختن دم به دمم

به همان لحظه برپا شدنش می ارزد

دل من در سبدی عشق به نیل تو سپرد

نگهش دار به موسی شدنش می ارزد

سالهل گرچه که در پیله بماند غزلم من همیشه با تو هستم ...

صبراین کرم به زیبا شدنش می ارزد




رهگذری آرام از کنارم می گذرد و بدون احساسی می گوید : صبح بخیر
صدایش در صدای باد و باران گم می شود و به گوش قلبم نمی رسد

زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته در دل باقی ماند
حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد
حرفهای ناتمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند
ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده