یه فرصت دیگه

پیش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو

حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو

خواستم بگم هرچی که هست مهر سکوتم نشکست

بغضی گلومو باز گرفت من کم شدم اون ننشست

راستش زبونم بند اومد بختک رو واژه سایه کرد

رفت و خلا منو گرفت من موندم و سکوت درد

هرچی تو فکرم بود، نبودخالی شدم از کلمه

خواستم که راحتم کنه خسته شدم یه عالمه

شاید یه لحظه ای دیگهفرصت عاشقی بشه

دوباره یک شانس دیگه شانس شقایقی باشه

شاید یه جا یه فرصتی لحظه مجالمون بده

گفتنی رو باید بگم گریه اگه اموووون بده

پیش خودم دل بستموبهش نگفتم حرفمو
حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو
خواستم بگم هرچی که هست مهر سکوتم نشکست

بغضی گلومو باز گرفت من کم شدم اون ننشست
http://s1.picofile.com/file/7232015913/128897251046.jpg

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد