می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم
گفت: فقط بیمارستان خصوصی.
مادرم گفت: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت:
فقط مدرسه ی غیر انتفاعی!پدرم گفت: چرا؟…
مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!…
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی!
گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم.
گفتم: چرا؟…گفت: مردم چه می گویند؟!…
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم.
پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی.
گفتم:چرا؟… گفتند: مردم چه می گویند؟!…
سلام،آره سخته ولی یک روزی میاد که درکشون کنی دوست گلم گاهی حرف بزرگترا بهتر راه زندگی برای توست