ذره ذره های وجودم را به تارهای نازک حس گنگی پیوند می زدم تا امید جوانه زند.
اما...
دریغ که جوانه
بی حضور دل خشکید!
آه نوشت: دیوار ترک خورده، همان خاک است!
لطفا تکیه ندهید.
اهن می پوسد من که خاک بودم جای خود
زندگی من در همان دوران کودکی به پایان رسید
سلام عزیزم وبتو دوست داشتم به منم سر بزن مرسی
سلام
خوبی؟
لینکیدمت فدات شم.
دوس داشتی لوگوی وبمم بذار تو وبت.مرسی
خنده های ما
در خلال روز های زندگی ،
در عبور روزهای کودکی ؛
و در شروع یک بلوغ مخملی
گم شدند ...
آه زندگی !
زود اعتراف کن !
خنده های ما کجاست ؟
دست و نزد کیست ؟
آه زندگی ...
آی زندگی ...
زود و زود و زود
تند و تند و تند
پاسخم بده ...
ایول ایول واقعا دمتی گرم خوب وبی داری[گل][قلب][گل][قلب]
سلام عزیزم وبلاگت فوق العاده است من عاشقق اینجور متن هام با افتخار لینکت می کنم منم لینک کن مرسی.
لینک شدی عزیزم
سلام وبلاگت خوبه ... خوشم اومد ...... وقت کردی به منم سر بزن....ممنون